اسلام و مقتضیات زمان
اسلام و مقتضیات زمان
بنا به فرموده قرآن کریم، اساس شریعت های ابراهیمی (اعم از یهود، مسیح و اسلام)، دین اسلام است. که از حضرت ابراهیم (ع) شروع و در انتها توسط آخرین پیامبر الهی ، حضرت محمد (ص) تکمیل و نهایتاً در یک بسته محفوظ و بدون تحریف یعنی قرآن کریم ماندگار شد.
... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ... امروز دینتان را برای شما کامل ، و نعمتم را بر شما تمام کردم ، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم . (مائده3)
بنابراین مبنای ما از دین در این بحث، قرآن کریم است.
سوال : از کدام آیات قرآن کریم چنین استنباطی حاصل می شود که اسلام پاسخگوی نیازهای جوامع امروز نیست؟
ابتدا لازم است آیات قرآن کریم را دسته بندی کنیم تا درک بهتری از این کتاب آسمانی برای ما حاصل بشود.
آیات قرآن کریم به چند دسته تقسیم می شوند:
1- الله شناسی : آیاتی هستند که بشر را به تفکر در آفاق و انفس دعوت می کنند. اساس این آیات "لا اله الاّ الله" است. نظر به اینکه زبان قرآن کریم، عربی است، در ترمینولوژی آن ، الله ، الهی است با ویژگی ها و اوصافی که شارع مقدس، بخشی از آنها را در قرآن کریم آورده و به خود نسبت داده و با استفاده از آن اوصاف نیکو، خودش را به بشر معرفی کرده است. هر صفت نیکی که تصور کنیم از اوصاف الله است. وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى. فَادْعُوهُ بِهَا ... و نیکوترین نام ها ویژه خداست ، پس او را با آن نام ها بخوانید .... (اعراف180) کسی که تسلیم الله می شود و به او ایمان می آورد باید خودش را با همان اوصاف وفق بدهد و رنگ خدایی بگیرد. صِبْغَةَ اللَّهِ ... به رنگ خدا درآیید. (بقره138) صفات الله، تماماً حاوی پویایی، حرکت، رشد و توسعه است. رشد و نوآوری در تمام نیازمندی های بشر چه فردی و چه اجتماعی، اعم از معرفتی، اخلاقی، علمی و ....
در حقیقت، الله متمایز از الهی بود که قبل از آن تلقی می شد. لازم به توضیح است که معرفی الله منحصر به اوصاف نیک او نیست بلکه با گذشت زمان در آیات متعدد تشریح و تکمیل شد.
آیات مربوط به الله شناسی از سایر آیات متمایز نیستند و در سراسر قرآن کریم پراکنده اند. به عبارتی در چهار دسته بعدی نیز، الله شاسی مشهود است.
2- مناسک : در مناسک دینی دو هدف وجود دارد. پرورش ابعاد معنوی انسان که هم موجب سکینه و آرامش آدمی است و هم موصوف شدن به صفات نیک الله. هدف دیگرش احیای شعائر دینی و دوام و ماندگاری آنها جهت زنده نگاه داشتن دین. بدیهی است پرورش بعد معنوی و اخلاق نیک مهمترین عامل رشد و توسعه است.
3- تاریخی : تمام این آیات حاوی درس ها و عبرت هایی است که قرآن کریم به بخشی از تجربه های گذشتگان اشاره فرموده است. در این آیات آموزه هایی برای مردم، حاکمان و روحانیون وجود دارد تا با عبرت از آنها خودشان و جامعه شان دچار مشکلات گذشتگان نشوند.
4- قیامت و معاد : این آیات مهمترین تاثیر را در رشد و توسعه جامعه از تمام ابعاد دارند. اگر یک انسان مومن بداند که تمام اعمالش ثبت و ضبط می شود و مورد بازخواست قرار خواهد گرفت قطعاً و یقیناً مراقب اعمال و رفتار خود هست و در هر موقعیت، و مسئولیتی که قرار بگیرد به نحو احسن وظایفش را انجام می دهد تا حق کسی را ضایع نکند.
قرآن کریم مانند همه کتب آسمانی در این آیات از سه روش استفاده کرده است:
ایجاد ترس و دلهره برای دوری از اعمال بد
وعده پاداش برای انجام اعمال نیک
رضایت خداوند برای بندگان صالح و عبادالرحمان یا همان وجدان کاری و احساس رضایت قلبی
5- احکام : این آیات شامل قوانین مورد نیاز جامعه است. بنابه نظر فقها آیات مناسک نیز مشمول آیات احکام هستند. بنا به دلیلی که روشن خواهد شد، در این دسته بندی آنها را جدا کردیم.
اشکالی که روشنفکران غیر دینی به اسلام می گیرند عمدتاً نسبت به قوانین اجتماعی اسلام است که غالباً مربوط به خلافت یا حاکمیت اسلامی است.
در چهار گروه اول آیات قرآن کریم حتی یک آیه نمی توان یافت که به نحوی از انحا کمترین تعارضی با پیشرفت و توسعه در آنها مشاهده شود یا اینکه نتوانیم آنها را با زندگی اجتماعی در دوره جدید وفق بدهیم.
اشکالی که به قوانین اجتماعی اسلام وارد می کنند این است که قوانین اسلام برای جامعه امروز پاسخگو نیست.
بررسی این اشکال مستلزم بررسی دو نگاه حداقلی و حداکثری به دین است.
نگاه حداکثری قائل به این است که : قوانین اجتماعی اسلام قابلیت این را دارند که بدون هیچ مشکلی برای تمام نسل ها و تمام جوامع بشری ساری و جاری باشند. بدیهی است قرآن کریم به برخی از آنها اشاره کرده که تفصیل آنها و همچنین سایر قوانینی که به آنها اشاره نفرموده از روایات و احادیث قابل استخراج است.
نگاه حداقلی قائل به این است که : بشر با استفاده از شورا و مشورت می تواند قوانین اجتماعی مورد نیاز خود را پایه ریزی کند، همانگونه که برخی جوامع قانون مند بدون هیچ دینی زندگی می کنند و تعداد زندانی ها و پرونده های قضایی آنها که مهمترین شاخصه سلامت اجتماعی یک کشور است در حد اقل ممکن است.
آنهایی که نگاه حداکثری به دین دارند معتقدند : روایات دینی غنی هستند و از آنها می توان برای هر مشکل اجتماعی در هر عصری و نسلی راه حلی یافت.
علل و دلایل شکل گیری نگاه حداقلی به دین :
1- بنا به دلایلی منابع روایی را نمی توان برابر با اصل دین تلقی کرد.
2- قرآن کریم مبنا و معیار دین اسلام است.
3- قوانینی که بشر برای اداره امور جوامع طرح ریزی می کند کافی است با اصل و اساس اسلام که ریشه در قرآن کریم دارد تعارض نداشته باشند.
4- غالب روایات نقل به معنا هستند و ده ها سال پس از ترویج شفاهی، مکتوب شده اند.
5- بسیاری از روایات پاسخ های پرسش هایی بوده اند که متنابه معاصر خود بوده اند.
6- از آنجائیکه اساس قرآن کریم در پایه ریزی قوانین اجتماعی رعایت حق الناس است و حق الناس یعنی رعایت حقوق متقابل انسان و جامعه، بنابراین معیار طرح ریزی حقوق اجتماعی، خود مردم هستند. کما اینکه قرآن کریم غالب قوانین عرفی جامعه عصر خود که به حق الناس مرتبط است را امضا کرده مگر قوانینی که منافع گروه خاصی را تامین می کرده و نه منافع عامه و اکثریت مردم را.
7- بدیهی است در جوامعی که دمکراسی به معنای واقعی وجود دارد قوانین به شکلی طرح ریزی می شوند که اکثریت جامعه از آن بهره مند شوند.
8- اساساً وجود آیات ناسخ و منسوخ در قرآن کریم بدون اینکه حتی یک کلمه از آیات منسوخ از کتاب مقدس حذف شده باشند نشانه پویایی قوانین اجتماعی و انعطاف قرآن کریم در مواجهه با آنهاست.
9- نگاه حداکثری وظایفی را به دین تحمیل می کند که متن مقدس درباره آنها سکوت کرده.
10- قرآن کریم لازم ندیده برای هر گونه خلاء قانونی، پاسخ ثابتی ارائه دهد. با توجه به آیات مربوط به شورا ، تهیه قوانین اجتماعی به عهده خود بشر است.
11- بسیاری از قوانین اجتماعی که در قرآن کریم آمده نمونه هایی است از پاسخ هایی که به سوالات مردم داده شده اند. شاید اگر مردم برخی سوالات را طرح نمی کردند، پاسخی هم داده نمی شد.
12- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیَاءَ إِن تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ . ای اهل ایمان ! از احکام و معارفی [که شریعت اسلام از بیان آنها خودداری مى کند و خدا هم به خاطر آسان گرفتن بر بندگانْ نهی و امری نسبت به آنها ندارد] مپرسید ; که اگر برای شما آشکار شود ، غمگینتان کند . و اگر هنگامى که قرآن نازل مى شود از آنها بپرسید ، برای شما روشن مى شود . خدا از [اینکه شما را به] آن احکام و معارف [که باعث غم و اندوه شماست مُکلّف کند] گذشت کرد ; و خدا بسیار آمرزنده و بردبار است .(مائده101)
13- جامعه یک موجود زنده و پویاست طبیعتاً قوانین اجتماعی هم مرتب نیاز به بازنگری و اصلاح و ترمیم دارند.
14- بطور کلی کلام خداوند مانند فعل او دو گونه است. قسمی شان فرازمانی و فرامکانی هستند. قسمی شان در ظرف زمان و مکان می گنجند.
الف- آنچه که مربوط به ذات باریتعالی است فرازمانی و فرامکانی است زیرا خداوند در ظرف زمان و مکان نمی گنجد.
ب- آنچه که در ارتباط مستقیم با ماده و انرژی و همچنین بشر به ویژه در خصوص قوانین اجتماعی است محدود به زمان و مکان است. زیرا خود بشر محصور در زمان و مکان است.
حتی صفاتی که در قرآن کریم، الله را معرفی می کنند، نیز مشابه تقسیم بندی فوق است.
الف- غیر انسان وار (فرازمانی و فرامکانی)
ب- انسان وار (محدود در زمان و مکان)
به نظر می رسد، در معروفترین آیه قرآن کریم یعنی "بسم الله الرحمن الرحیم" این دو گونه وصف بارز و هویدا است.
الرحمن : صفت فرازمانی و فرامکانی خداوند است. الرحیم : صفت محدود به زمان و مکان و انسان واری خداوند است.
مقصود از صفات انسان واری خداوند متعال، صفاتی هستند که الله برای معرفی خودش به بشر، چاره ای جز بیان آنها به زبان و تکلم بشر نداشته است. به همین دلیل انسان واری شده اند.
از طرفی از منظر دین ، هستی به حال خود رها نشده و خدا در هستی حضور دائم دارد. دعاهای قرآن کریم بیانگر همین مسئله است.
... لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ . (شوری11) در این آیه شریفه بخش اول آن، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وصف فرازمانی و فرامکانی خداوند است و بخش دوم آن، وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ وصف انسان واری خداوند را نیز در بر دارد. شنوایی و بینایی دو ویژگی انسانی است. در باره خداوند گوش و چشم معنا ندارد ولی مگر می شود خداوند شنوا و بینا نباشد.
عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ ، هم وصف ذات خداوند است و هم وصف انسان واری خداوند. یعنی هم فرای زمان و مکان، خداوند آگاه بر پیدا و پنهان است و هم در محدوده مکان و زمان از اعمال و نیات جاری انسان آگاه است.
همچنین آیه هایی که بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ در آنها بکار رفته وصف انسان واری خداوند است. مثال هایی از این قبیل بسیار است.
طبیعی است آیاتی که در ظرف زمان و مکان می گنجند نمی توانند جزو قوانین اجتماعی ثابت و لایتغیر الهی باشند. اینگونه آیات نشانه ضعف قرآن کریم نیست . اینها از ضروریات جامعه معاصر پیامبر گرامی اسلام بوده اند. بنابر این وظیفه علما و بزرگان دین است که تشخیص بدهند چگونه باید قوانین اجتماعی اسلام را با مقتضیات زمان و مکان تطبیق بدهند.
یک مثال : اگر غالب زنان جامعه امروز خواستار برابری دیه زن و مرد باشند این خواست مردمی هیچگونه تعارضی با قرآن کریم ندارد. این حکم از روایات استخراج شده است و برای جامعه ای بوده که هیچ حقی برای زن قائل نبوده بطوریکه برخی قبائل، دختران را زنده به گور می کرده اند. در چنین جامعه ای حقوق 50 درصد از مردم که زنان بوده اند قبل از نزول وحی نادیده گرفته می شده. از طرفی هیچگاه نمی شود حکمی را که 180 درجه بر خلاف عرف جامعه باشد را ضربتی پیاده کرد.
پویایی احکام اجتماعی مستلزم طمانینه و تانی در اجرای آنهاست .
این حقیر در مقامی نیستم که نیات شارع مقدس را تشخیص بدهم. آنچه مرا وامی دارد که چنین موضعی در دفاع از آیات قرآن کریم داشته باشم، توجیهی است برای مقابله با کسانی که کل اسلام و قرآن را زیر سوال می برند. عرض بنده این است که قوانین اسلام قابل پیاده شدن هستند به شرطی که موارد 14 گانه ای که به آنها اشاره کردم را مد نظر قرار بدهیم.
همچنین دسته بندی های الف و ب که در دو مرحله به آنها اشاره کردم نیز قطعی و یقینی نیستند بلکه فهم بنده از آیات کریمه چنین است.
هیچگاه با تحمیل قرائت مشخصی نظیر نگاه حداکثری به دین با زور و اقتدار نمی توان به عظمت قرآن کریم چیزی افزود، به نظر این حقیر، زیان این نوع نگاه به قرآن کریم از سودش بیشتر است.
از جمله دلایلی که علمای اسلامی از تغییر یا اصلاح قوانین اجتماعی اسلام در ادوار مختلف پرهیز کرده اند:
1- نگرانی از به گناه افتادن به دلیل آیاتی نظیر : ... أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ... (بقره.85) ... نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ ... (نساء.150)
2- نگرانی از ایجاد تردید و ضعف در ایمان و اعتقاد مردم به دین
3- نگرانی از محو تدریجی دین. زیرا اگر باب تغییردر اجرای نص صریح قرآن کریم باز شود ممکن است به محو دین بیانجامد.
4- ترس از نسبت کفر و ارتداد توسط دیگران.
خوارج نمونه روشنی از تفکر تکفیری در زمان خلافت حضرت علی (ع) بوده است. این تفکر به مثابه علف هرز در کنار دین مبین اسلام همواره به اشکال مختلف رشد کرده و سر برآورده. حتی بسیاری از ترورهایی که در طول تاریخ اسلام رخ داده است به میل شخصی تروریست ها صورت گرفته است. بنا به تشخیص خودشان رای و نظر دیگران را بر خلاف موازین دین تلقی کرده و دست به ترور متفکران و اندیشمندان دینی زده اند. نمونه بارز و روشن آن در عصر ما، ترور متفکر و دانشمند بزرگ، استاد شهید، مرتضی مطهری است.
بسیاری از قوانین اجتماعی که به نام اسلام در کتب فقهی آمده بر اساس مقتضیات زمان و جامعه معاصر فقهایی بوده که آنها را تدوین کرده اند. آنها بر اساس درک و قرائت خود از آیات قرآن کریم و روایات معصومین (ع) و فقهای پیشین فتاوایی صادر کرده اند. ممکن است برخی از آن احکام و فتاوا که به نام قوانین اسلام و احکام دین ارائه شده، با جوامع امروز منطبق نباشند. چون بنده در حقوق و فقه تخصص ندارم نمی توانم آیات مربوطه را مورد بررسی قرار بدهم.
در آخر یک مثال دیگر می آوریم تا روشن شود که برخی از دستورات قرآن کریم منحصر به شرایط خاص اجتماعی به ویژه در گذشته بوده و احتمالاً با جامعه امروز قابل انطباق نیستند. قَاتِلُوا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى? یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمى آورند، و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کرده اند، حرام نمى شمارند، و دین حق را نمى پذیرند، بجنگید تا با دست خود در حالی که [نسبت به احکام دولت اسلامى] متواضع و فروتن اند، جزیه بپردازند .(توبه29)
تا پیش از تشکیل سازمان ملل متحد و تصویب حقوق بشر، کشور گشایی ، موضوعی عادی و طبیعی بوده. اساساً حدود و ثغور مرزهای جغرافیایی حکومت ها را قدرت آنها تشکیل می داده و هیچ قانون بین المللی ئی که کشورها به آن و به خطوط مرزی شان متعهد باشند وجود نداشته مگر معاهدات مقطعی بین دولت های همسایه.
بدون در نظر گرفتن مقتضیات زمان و جوامع نمی توان برخی قوانین مربوط به خلافت یا حاکمیت را اجرا کرد. در احکام قهر آمیز فقه سنتی موارد زیادی در خصوص خلافت یا حاکمیت اسلامی در مواجهه با حقوق غیر مسلمانان وجود دارد که امروزه خلاف موازین حقوق بشر تلقی شده و برخی شان قابل انطباق با جوامع امروز نیستند.
کلمات کلیدی :
» نظر