سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نحوه تکلم خداوند متعال با بشر



به نام خدا


نحوه تکلم خداوند متعال با بشر بر اساس آیات قرآن کریم :


وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ . و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه ] وحى یا از فراسوى حجابى، یا فرستاده اى بفرستد و به اذناو هر چه بخواهد وحى نماید. آرى، اوست بلندمرتبه سنجیده کار.(شوری 51)


سه نکته کلیدی در آیه فوق وجود دارد :

وحی (القا)

حجاب (واسطی که اراده الهی را به صوت تبدیل کند)

رسول (مَلَک یا مَلَک در هیبت مرد)


ما قادر نیستیم درباره ماهیت و چیستی خدای متعال حرف بزنیم اما می توانیم بگوییم آنچه ما می پنداریم، او خدا نیست. ما می توانیم بگوییم ماهیت خداوند از جنس ماده و انرژی که اساس خلقت جهانی است که ما آنرا ادراک می کنیم، نیست. بنابر این اگر او بخواهد با بشر که از ماده و انرژی خلق شده تکلم کند، واسطه های زیر ضروری است:

1- ایجاد امواج صوتی از یک منبع صوت و تولید کلمات با یکی از زبان ها و گویش های موجود قابل فهم برای بشر و شنیدن آن با همین گوش مادی. که در این صورت منبع صوت از دو حال نمی تواند خارج باشد:

1- a. یا منبع صوت باید انسان باشد. (مَلَک در هیبت مرد) . وحی از سوی خداوند به ملائک و انتقال پیام به بشر توسط ملائکی که در هیبت مرد ظاهر شدند.

1- b. یا هر چیزی غیر از انسان که توان چنین کاری را داشته باشد. (واسط صوتی که اراده خداوند را به صوت قابل فهم برای بشر تبدیل کند)


2- وحی از سوی خداوند به ملائک و القای آن به بشر از طریق ملائک.

3- خواب های صادقه . برای خواب، هر دو وجه را می توان متصور شد. یا خود خواب را حجاب یا واسط تصور کنیم یا آگاهی از طریق خواب را نوعی وحی تلقی کنیم.


آیات شریفه زیر، به ترتیب مبین حالات فوق هستند.


 1 – a ) – ارسال ملائک به عنوان میهمان در قالب مرد به سوی حضرت ابراهیم (ع) و سپس به سوی حضرت لوط (ع) که داستان آن در آیات 51 تا 70 سوره حجر ذکر شده است. آنها موظف بودند پیام هایی که خداوند به آنها وحی کرده بود را به اطلاع آن دو پیامبر (ع) برسانند


1 – b ) –  آیات 11 تا 48 سوره طه . از طرز بیان این آیات چنین بر می آید که خداوند متعال یک گفت و گوی دو سویه به صورت پرسش و پاسخ با حضرت موسی (ع) برقرار فرموده است. خداوند سخن  حضرت موسی (ع) را بی واسطه می شنید ولی موسی از ورای حجاب، یا همان واسط صوتی سخن خداوند را می شنید. ابتدا خداوند متعال سر رشته کلام را با فرمودن "یا موسی" آغاز می کند و اولین کلام در معرفی خود را با "منم رب تو" شروع می کند و پس از مقدس شمردن محل گفتگو، به موسی (ع) بشارت می دهد که او برگزیده خداست. خداوند در ادامه معرفی دقیق تری با "انا الله لا اله الا" می کند و با بیان "أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی" به موسی (ع) فرمان می دهد که تمام توجهش به خداوند باشد. سپس خداوند متعال مهمترین نکته ، یعنی به قیامت اشاره می کند و فوراً به موسی (ع) یاد آوری می کند که مبادا از کسی به آن ایمان ندارد و پیرو هوای نفس خودش است، تبعیت کند. خداوند متعال برای آرامش آن حضرت، با یک پرسش ساده و معمولی از موسی (ع) شرایط را عوض می کند و  می فرماید: آن چیست در دست تو ای موسی؟ او پاسخ می دهد : این عصاى من است بر آن تکیه مى دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و کارهاى دیگرى هم براى من از آن برمى آید(18). بقیه داستان که بسیار جداب است را می توانید در ادامه ی آیات مورد نظر مطالعه کنید. 


2- وحی یا القای پیام از طریق ملائک : إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى? نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى? إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَى? وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا . ما همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او وحى کردیم به تو [نیز] وحى کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحى نمودیم و به داوود زبور بخشیدیم(نساء 163).

ملائک حق نداشتند از خود چیزی وحی کنند. آنها موظف بودند پیام ها یا آیاتی که خداوند به ایشان وحی کرده بود به پیامبران وحی کنند.


3- داستان خواب حضرت ابراهیم (ع) در خصوص ذبح فرزندش در آیه 102 سوره صافات. تعبیر این خواب پایانی بود بر رسم ناپسند قربانی انسان، که پیش از آن توسط مشرکان صورت می گرفته و آزمودن آن حضرت. و همچنین آیه 43 سوره انفال : إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلًا وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلَ?کِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ . [اى پیامبر یاد کن] آنگاه را که خداوند آنان [=سپاه دشمن] را در خوابت به تو اندک نشان داد و اگر ایشان را به تو بسیار نشان مى داد قطعا سست مى شدید و حتما در کار [جهاد] منازعه مى کردید ولى خدا شما را به سلامت داشت چرا که او به راز دلها داناست.


نکته مهم و حائز اهمیت : 

از آنجائیکه خداوند متعال محیط بر کل نظام هستی است برای شنیدن سخن بندگان نیاز به ابزارهای چهارگانه فوق ندارد. خداوند بدون واسطه نه تنها قادر است سخن انسان را بشنود بلکه از نیات و اراده انسان حتی قبل از مبدل شدن به سخن، آگاه است. آیات بسیاری موید چنین موضوعی هستند.


برای روشن شدن مفهوم وحی لازم است وجوه مختلف آنرا بر اساس آیات قرآن مورد بررسی قرار دهیم .  کلمه وحی و مشتقات آن 78 بار در 70 آیه به کار رفته است، گونه های مختلف آن را به چند وجه می توان دسته بندی است. 


1- وحی به مفهوم القای نظامات و قوانین حاکم بر ماده و انرژی در کل هستی، اعم از جزئی و کلی که شامل همه چیز می شود. در واقع هر سیستمی در نظام هستی در حال انجام وظایف خویش است. مثلا یک ستاره بستگی به جرمش، یک سری فرآیندهای مشخصی را طبق قوانین حاکم بر ستارگان همنوعش، از بدو تولد تا مرگ طی می کند. فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَى? فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا ... پس آنها را [به صورت ] هفت آسمان، در دو هنگام مقرّر داشت و در هر آسمانى کار [مربوط به ] آن را وحى فرمود ... (فصلت 12)


2- وحی به زمین، در خصوص ثبت و نمایش اعمال انسان ها. إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا . آن گاه که زمین به لرزش [شدید] خود لرزانیده شود،(زلزله 1) .... بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى? لَهَا . [همان گونه ] که پروردگارت بدان وحى کرده است.(زلزله 5) . البته به نظر می رسد، منظور از زلزله در این آیات، لرزش فیزیکی زمین به شکل کنونی نیست بلکه کنایه از هول و هراس مردم از نمایش اعمال گذشته شان به آنها توسط مکانیزم هایی است که ما از چگونگی آن بی خبریم. شاید مقصود از زمین در این آیه فقط کره زمین نباشد، بلکه مقصود، مکانی باشد که روز قیامت، همه برای حسابرسی در آنجا محشور می شوند.


3- وحی به مفهوم القای یک سری صفات و رفتار های غریزی به جانداران یا به قول امروزی ها صفاتی که به صورت کدهای موجود در رشته هایDNA  ذخیره شده است. خداوند در آیه 68 سوره نحل، مثالی از این نوع وحی را در خصوص زنبور عسل بیان فرموده است : وَأَوْحَى? رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ . و پروردگار تو به زنبور عسل وحی  کرد که از پاره اى کوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست مى کنند خانه هایى براى خود درست کن (النحل68). 



4- وحی به اشخاصی غیر از پیامبران مانند وحی به مادر حضرت موسی (ع) در آیه 7 سوره قصص و همچنین آیه 38 سوره طه و وحی به حواریون در آیه : وَإِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَوَارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَبِرَسُولِی قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ . و [یاد کن] هنگامى را که به حواریون وحى کردم که به من و فرستاده ام ایمان آورید گفتند ایمان آوردیم و گواه باشکه ما مسلمانیم(مائده 111).  همچنین آیه 109 سوره یوسف.


5- وحی به فرشتگان : إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلَائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ . هنگامى که پروردگارت به فرشتگان وحى مى کرد که من با شما هستم پس کسانى را که ایمان آورده اند ثابت قدم بدارید به زودى در دل کافران وحشت خواهم افکند پس فراز گردنها را بزنید و همه سرانگشتانشان را قلم کنید(انفال 12)


6- وحی به مفهوم آگاه کردن بدون تکلم، مثلاً با اشاره : مانند متوجه کردن قوم زکریا توسط آن حضرت : فَخَرَجَ عَلَى? قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى? إِلَیْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیًّا . پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را وحی [آگاه] کرد که روز و شب به نیایش بپردازید (مریم 11)


7- وحی به مفهوم القای سخنان ظاهراً زیبا توسط دشمنان شیطان صفت پیامبران برای فریب همدیگر . وَکَذَ?لِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى? بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ . و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم بعضى از آنها به بعضى براى فریب [یکدیگر] سخنان آراسته وحی [القا] مى کنند و اگر پروردگار تو مى خواست چنین نمى کردند پس آنان را با آنچه به دروغ مىسازند واگذار(انعام 112) . همچنین آیه 121 سوره انعام


8- غیر از 7 وجه فوق الذکر، سایر آیاتی که کلمه وحی و مشتقات آن در آنها به کار رفته است، تماماً در خصوص پیامبران (ع) هستند.


نمونه دیگر تکلم خداوند از طریق ارسال رسول (ملکه) حضرت جبرئیل (ع) است که طبق آیه 5 سوره نجم موجودی شدیدالقُوی بود. فرشته وحی به پیامبر گرامی اسلام (ص) نزدیک شدند و پیامبر (ص) او را قلباً درک کردند. خداوند، نزدیک شدن حضرت جبرئیل (ع) به آن حضرت را در سوره نجم با دو قوسِ کمان مثال زده است. فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى? . تا [فاصله اش ] به قدرِ [طول ] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد(9).  فَأَوْحَى? إِلَى? عَبْدِهِ مَا أَوْحَى? . آن گاه به بنده اش آنچه را باید وحى کند، وحى فرمود.(10) . مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى? . آنچه را دل دید انکار [ش ] نکرد.(11)

 

در انتها یاد آور می شوم که امر و فعل خداوند متعال را صرفاً با قوانین علمی نمی توان تحلیل و بررسی کرد. برای درک بهتر از مسئله نارسایی تحلیل های علمی، به مقاله "خداشناسی و شناخت علمی" مراجعه کنید.


نتیجه گیری :

چنانچه گفته شد، بیان حاجات انسان در برابر خداوند متعال، نیاز به هیچ واسطه ای ندارد. بلکه به دلیل محدویت انسان در جهان ماده و انرژی است که ارسال پیام از سوی خداوند به انسان مستلزم واسطه است. که به همه چهار طریق آن بر اساس آیات قران کریم، اشاره شد.

(ملائک، هیبت های انسانی، حجاب، خواب، ذهن پیامبران) همه آفریده خداوند هستند و هیچکدام، پیامی غیر از آنچه که به آن مامور بوده اند انتقال نداده اند. به همین دلیل ، آیاتی که فعل جمع "اوحینا" در آنها به کار رفته اند، منظور، خداوند و مجموعه نظامات دست اندرکار هستی اند.


» نظر